![](https://www.blogsky.com/images/logo/mhpedu-96x96.jpg)
شعری که ناسروده ماندهنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)درباره منبه بهانه استقبال از روز گرامی
مادر*مادرجان* (۱) به معنای واقع کلمه یک الگو برای زن
مسلمان ایرانی است. چه میگویم وی
الگوی یک انسان، ورای یک زن، ورای یک مرد برای ساختن یک زندگی عمل کرد.بعنوان یک همسر باوفا و فداکار بهنگام خشکیدن قنات و بر باد رفتن شکوه و عزت اجتماعی خانواده دامن همت به کمر زد ابتدا از راه نانوایی، و سپس باکار در مزرعه و سپس حمام و کار مضاعف در ساعت فراغت در خانه با لحاف و تشک دوزی و غیره زندگی رو به زوال خود را نجات داد و هم توانست پنج سر دختر و پسر خود را سروسامان و زندگی بخشد و هم برای خود خانه ای تدارک دید که در آن سکونت ورزد و هم آینده خود را تامین نماید تا در روز عسرت دست نگر حتا فرزندان خود نباشد و این کار کمی نیست و از کمتر مردی بر می آید.از مادرجان و دوران کودکی خود بگویم، مرا با خوهرم که آن موقع طفل شیرخواری بود صبح زود پس از دوشیدن گاوها و علوفه دادن شان در خانه باغ میگذاشت و میرفت به:- کمک پدر در خرمن.-کمک پدر در کاشت خربزه و گرجه و وجین کردن مزرعه.- تهیه چاشت و ناشتا و ناهار و بردن به مزرعه برای پدر و کارگران و خود نیز تا نزدیک ظهر با آنها بود و کمک میکرد.- داسی و چوب دوشاخی بر میداشت و سر به حومه و دامنه میگذاشت تا بار الاغی از خار و خلورگه و خاشاک برای تنور فراهم کند و به پدر آدرس میداد که آنهارا بیاورد- از پس انداز پول فروش مواد لبنی نخ ریس برای بافندگی تهیه میکرد و پیش از اذان صبح با کمک زنان همسایه و گاهی به تنهایی تون میتنید و بعد تون آماده را به کلکار میزد تا برای پیراهن و بیجامه و آستر و شال و چادر شب و... پارچه ببافد و بعضی نخها را در دیک رنگ میجوشاند تا پارچ خربزه خوردن شمر و امام خسین...
ما را در سایت خربزه خوردن شمر و امام خسین دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : newarticle بازدید : 295 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 3:12